- 15دقیقه زمان مطالعه
- 1402-01-31
سفرنامه پرو
در ادامه سفر از برزیل ( که در سفرنامه مربوط به برزیل در موردش نوشتم) سفرنامه پرو رو شروع میکنیم.
پس بزن بریم…
ساعت 4 بعدازظهر پرواز ما از شهر سائوپائولو به سمت شهر لیما پایتخت پرو بود که ابتدا به شهر آسونسیون پایتخت کشور پاراگوئه، یک استاپ 10 ساعته داشتیم و ساعت 4 صبح فرداش به سمت لیما پرواز کردیم.
( قابل توجه که اختلاف ساعتی 1.5 ساعتی با برزیل داشت و ساعت 8 شب شد ساعت 6.30!!!) به فرودگاه بزرگ شهر لیمارسیدیم و با حجم زیادی از تاکسی ها دم در فرودگاه مواجه شدیم که مسافرها رو روی هوا می قاپیدند.
ما تاکسی اوبر گرفتیم و مستقیم رفتیم به سمت هتل ، چون از روز قبل درست حسابی چیزی نخورده بودیم همون اول رفتیم مفصل صبحانه هتل رو خوردیم.
جاتون خالی!!!
سول واحد پول پرو
بخاطر شب بیداری های دو شب قبل توی اتوبوس و فرودگاه آسونسیون، روز اول در لیما به استراحت کردن گذشت ولی عصر پیاده کنان و با اتوبوس های شهری رفتیم منطقه توریستی شهر.
یک رستوران پرویی واسه شام رفتیم که غذاهایی خیلی خوشمزه داشت و از غذاها و نوشیدنی معروف پرویی لذت بردیم.
دسر بعد شام، دونات های خوشمزه
ما برای این چند روز اقامت در کشور پرو و دیدن جاذبه های گردشگری تور گرفتیم. این نکته رو بگم: ما بازم توی پرو مشکل زبان داشتیم چرا که همه اسپانیایی صحبت میکنند.
روز دوم سفر ساعت 5.45 صبح اتوبوس توری که خریده بودیم اومد دنبالمون و ما رو برد به شهر بعدی پاراکایس.
در بین راه یک جا کافه رستوران محلی نگه داشت که محوطه ای خیلی بزرگ داشت.
دیدن رقص محلی با اسب پرویی- بازی با خرگوش ها و زیپ لاین و…. جزو بازی هایی بود که اونجا باهمسفرهامون انجام دادیم و خیلی خوش گذشت.
در آخر ظهر بود رسیدیم به شهر ساحلی پاراکایس در کنار اقیانوس آرام.
پاراکایس شهر کوچیک و بشدت توریستی با هاستل های کوچیک، زیبا و پر از مسافرهای اروپایی و امریکایی هست و کلی کافه و رستوران های زنده و شاد در کنار ساحل زیباش داره ..
صبح روز بعد ما 2 تا تور داشتیم.
تور اول برای دیدن اقیانوس، تور دوم برای دیدن زیست بوم شیردریایی ها و پرنده ها و پنگوئن ها… که ما به تور اول نرسیدیم بخاطر اینکه 10 دقیقه دیرتر رسیدیم محل قرار و اتوبوس راس ساعت حرکت کرده بود و ما جا موندیم!!
تور دوم رو با هماهنگی تور لیدر سوار بر قایق موتوری 25 نفره شدیم و رفتیم روی اقیانوس آرام و از نزدیک زیست بوم این حیوانات رو دیدن کردیم. خیلی شگفت انگیز بود.
بعد از اینکه برگشتیم از تور و ناهار خوردیم حرکت کردیم به سمت مقصد بعدی مون شهر ایکا و روستای سرسبز هاکاچیوانا در دل صحرا … بخاطر اعتراضات مردمی واسه افزایش سوخت چند ساعتی دیرتر به مقصد رسیدیم.
( جاده ها رو ماشین های سنگین بسته بودند) این قسمت چالشی ترین بخش سفر ما بود.
ما هاستلی که در داخل شهر ایکا رزرو کرده بودیم، خاطرم هست همان شب زلزله هم شد ولی خیلی طبیعی برای مردم شهرشون بود ( تفریبا من سکته کردم). فردا صبح پس از صرف صبحانه رفتیم برای دیدن روستای سرسبز هاکاچیوانا و تور سافاری مون.
چند ساعتی در گرمای سوزان صحرا با ماشین های سافاری مخصوص اونجا به نام باگی و سند بورد از روی ماسه ها و تپه ها سر سره بازی کردیم.
(بخش افرود خیلی آدرنالین بالایی داشت ولی خب من قبلا توی دبی تجربه اش رو داشتم)
بعد از برگشت از سافاری داخل یک هاستل خیلی خوشگل، استخر رفتیم و خنک شدیم و بعد ناهار خوردیم جاتون خالی … حرکت کردیم به شهر نازکا برای دیدن خطوط معروفش که در مسیر جاده قرار داشت، بعد از آن رسیدیم به خود شهر نازکا و عده ای از همسفرهامون موندن برای دیدن این خطوط از طریق هلی کوپر (خیلی لاکچری طور!) ولی ما تصمیم گرفتیم ادامه بدیم مسیر رو بصورت شبانه و شام رو داخل رستوران شهر خوردیم و راهی دومین شهر بزرگ پرو شدیم شهر آرکیوپا …
ما برای 2 شب در بافت اصلی شهر جا رزرو کردیم که این هتل کلاسیک خیلی به میدون اصلی شهر نزدیک بود (فوق العاده خوش لوکیشن). وقتی صبح رسیدیم، مستقیم رفتیم برای استراحت. عصر تصمیم گرفتیم بریم برای دیدنی های شهر…
فردا صبح تور یک روزه برای دیدن Colca Canyon (دومین دره عمیق در جهان) داشتیم که صبح خیلی زود اتوبوس دنبال ما اومد.
تور ما شامل صبحانه و ناهار هم بود . خیلی از توریست های اروپایی دو شب رو داخل خود دره اقامت داشتند ولی تور ما یک روزه از صبح تا شب بود.
منظره های سرسبز در این دره زیبا – دیدن لاشخوارها از نزدیک – دیدن لاماهای دوست داشتنی و ضنایع دستی مردم محله جز دیدنی های منطقه بود.
ما فردا صبح آماده شدیم برای شهر بعدی بنام پونو (Puno). یادمه با اینکه زود راه افتادیم ولی دیر رسیدیم و مجبور شدیم خیلی عجله ای ناهار مون (ماهی خوشمزه) رو داخل یک رستوران چینی بخوریم و خودمون رو برسونیم برای دیدن دریاچه معروف این شهر بنام TITICACA و دیدن زندگی در خانه های شناور روی دریاچه (TITICACA Floating Home).
در اسکله قایق ها منتظر ما بودند و توضیحات تور لیدر محلی رو در مسیر داشتیم.
قایق در اولین خشکی شناور نگه داشت و کلی از نحوه ساخت و زندگی روی خشکی های شناور برامون توضیح دادند…. در آخر هم از صنایع دستی بامزه شون دیدن کردیم… در ادامه چند تا خشکی شناور دیگه رو از نزدیک دیدیم.
زندگی جالبی داشتند و تقریبا غروب شده بود و تایم برگشت ما بود … لحظه غروب روی دریاچه خیلی رویایی بود…
بعد از برگشت از دریاچه به هاستل محل قرار تور در داخل شهر رفتیم.. کمی استراحت کردیم و راهی ترمینال شهر شدیم برای رفتن به مقصد آخر، شهر دوست داشتنی کوزکو.
ما ساعت 5 صبح رسیدیم و تصمیم گرفتیم بعد از صرف صبحانه و کمی استراحت در اتاق هامون ، راهی مرکز شهر بشیم که خیلی فاصله زیادی از ما نداشت.
اول از همه بلیط منطقه سکرد ولی(Scared valley ) رو خریدیم و بعد دنبال بلیط برای ماچوپیچو بودیم، با کمک گوگل مپ رفتیم دفتر مرکزی در میدون اصلی شهر ولی تمام بلیط ها برای 20 روز آینده هم آنلاین و هم حضوری فروخته شده بود.
تنها امید ما برای ساعت 6 عصر همان روز روی سایت اصلی بود که در ادامه میگم…
ما به کمک رسپشن هتل که یک خانوم جوون مسلط به انگلیسی بود، تصمیم گرفتیم برای دیدن منطقه سکرد والی (که یه بخشی برای رسیدن به منطقه ماچوپیجو هست) با تاکسی بریم.
ما شب رو در داخل روستای آگواس کالینتس اقامت گرفتیم. در مسیر کوزکو به این روستا، کلی جاهای دیدنی وجود داره که بلیط ما هم برای دیدن همه این سایت ها در مسیر بود.
مثل روستای چین چرو، مورای، ماراس و… که شامل جاهای دیدنی مثل سایت اینکاها، مزرعه نمک، و…. هست.
مسیر و منظره ها بقدری زیبا هستند که واقعا احساس میکنی در خود بهشت هستی!! نم بارون در اون لحظه ها به زیبایی ها اضافه کرد.
عصر که رسیدیم به روستای اولانتایتامبو ، اول رفتیم دنبال بلیط رفت قطار به روستای آگواس کالینتس که حضوری در دفتر راه آهن بلیط قطار رفت رو خریدیم… یادمه 2 تا شرکت راه آهن روبروی هم بلیط می فروختند …. اکثر بلیط ها فروخته شده بود و تقریبا ما شانس آوردیم که بلیط گیرمون اومد!!
در ایستگاه قطار منتظر شدیم که قطار رسید و رفتیم به سمت روستای آگواس کالینتس و محل اقامت مون در یک هتل بامزه .. قطار پر از مسافر بود و حدود 2 ساعت راه در یک مسیر جنگلی داشتیم ولی خب چون شب بود ما نتونستیم زیاد لذت ببریم.
( توی پرانتز بگم، بلیط های زیادی نسبت به درجه بندی قطارها از ضعیف تا لاکچری در این مسیر وجود داره) بالاخره آخر شب رسیدیم به هتل … چه هتلی! در کنار رودخونه و صدای زیاد آب توی اتاق ها … فوق العاده بود.
مدیر هتل یه خانم مهربونی که نگران ما شده بود که چقدر دیر رسیدیم!!! … صبحونه فردا رو برامون بسته بندی کرد چون ما میخواستیم قبل 6 صبح حرکت کنیم به سمت ماچوپیجو شگفت انگیز!
ما صبح زود از هتل با صبحونه های خوشمزه مون زدیم بیرون… اول رفتیم ایستگاه قطار که بلیط برگشت رو بگیریم و موفق شدیم… در ادامه ما دو راه برای رسیدن به ماچوپیجو داشتیم یا هایکینگ یا رفتن با اتوبوس ها که حدود 30 40 دقیقه راه بود ولی ما خیلی خوشحالانه مسیر پیاده روی و هایکینگ رو انتخاب کردیم!
از مسیر نگم که فوق العاده زیبا بود و حدود 2 ساعت بعد با سربالایی های زیاد رسیدیم به ورودی اصلی ماچوپیجو!
آهان از بلیط ورودی یادم شد بهتون بگم… اون ساعت 6 عصر که سایت باز میشه رو فراموش کنید…. هیچ اتفاقی نیوفتاد!!… ما به پیشنهاد مدیر رستوران که روز قبل برای ناهار توقف داشتیم … به ما این پیشنهاد رو داد که بلیط رو برای تاریخ آینده بخریم و الکی بگیم! که اشتباهی شده … توروخدا ما رو راه بدین!!! …. و همین حرکت هم جواب داد و ما وارد ماچوپیجو زیباااا شدیم!!!
برای دیدن این منطقه ی زیبا حدود 4 ساعت تایم دارید .. ما ساعت 9 تا 12 رو انتخاب کردیم و بعد از بازدید، پیاده به سمت پایین (روستا) برگشتیم.
(نکته: از 6 صبح امکان بازدید دارید تا 5 عصر، که دیدم خیلی ها همون اول صبح رو میرن به خاطر خلوتی و مه) ما بعد از برگشت، ناهار رو داخل رستوران های کنار ایستگاه قطار خوردیم و بلیط برگشت مون برای ظهر ساعت 3 بود.
برگشتیم به روستا اولانتایتامبو، در میدون اصلی شهر منتظر مینی بوس های محلی شدیم و بعد از چند دقیقه خیلی راحت برگشتیم به سمت کوزکو … بیشتر از 2 ساعت توی راه بودیم با رانندگی عجیب پرویی ها!!!(خیلی ها دیدم که همین مسیر کوزکو به ماچوپیجو رو با تور میرن که خیلی رقم ها بالاس!!! واقعا به صرفه هست که خودتون بلیط رو تهیه کنید ).
ما صبح روز بعد چون برنامه دیدن کوه های رنگی رو داشتیم ، دوباره خیلی زود ساعت 3.30 صبح اتوبوس تور با لیدر محلی اومد دنبالمون. برای صبحونه در رستورانی در مسیر توقف داشتیم… هوا خیلی سرد بود و هر لحظه ارتفاع ما بیشتر بیشتر میشد… تقریبا برای دیدن هر چشم اندازی کسی از مینی بوس پیاده نمیشد بخاطر سرما!!! سمت ظهر هوا بهتر شد و وقتی رسیدیم به پوینت اصلی تور لیدر گفت روی ارتفاع 3800 هستیم و باید یک مسیری رو کوهنوردی کنیم تا بتونیم این کوهای رنگی رو ببینیم… تقریبا تا ارتفاع 5000 رفتیم بالا که خیلی ها ارتفاع زده شدن و براشون سخت بود. هوا سرد بود و تعداد توریست ها در منطقه خیلی زیاد… بعد از بازدید، دوباره مسیر رو برگشتیم به سمت همون رستوران و ناهار خوردیم و در ادامه شادی کنان برگشتیم به سمت شهر زیبای کوزکوو…. و این اخرین تور ما در شهر پرو بود.
ما فردا صبح بلیط پرواز برگشت از کوزکو به سمت لیما داشتیم و صبح زود رفتیم به سمت فرودگاه و کارت پرواز ها رو گرفتیم و منتظر…. منتظر…. هی الان اعلام میکنه …الان اعلام میکنه…. کلا تمام پروازهای اون روز کنسل شدن.. بخاطر اعتراضات مردم به سوخت!!! در شهر لیما کل پروازها رو کنسل کردند… و ما خیلی ناراحت دوباره برگشتیم به سمت هتل که خوشبختانه اتاق هامون هنوز خالی بودند. ( اینم جزو قسمت خیلی بد و چالشی سفر ما بود ) بجای اینکه در هتل 5 ستاره ای که شب توی لیما رزرو کرده بودیم باشیم… توی شهر کوزکو مجبور شدیم یه شب دیگه رو اضافه تر بمونیم! و عملا هزینه هتل اون شب از کف ما رفت…!!!
تور لیدر عزیز ما خیلی سریع پرواز فردا صبح رو چینج کرد و ما خوشبختانه با پرواز صبح روز بعد برگشتیم به لیما …و ظهر از فرودگاه لیما با پرواز مستقیم برگشتیم به سمت سائوپائولو (5 ساعت در راه)…. آخر شب هم پرواز سائوپائولو به دبی رو داشتیم…. بعد از 16 ساعت پرواز رسیدیم به فرودگاه دبی و ساعت 1.15 شب به وقت دبی ، پرواز ما به تهران بود. تقریبا سحر بود که رسیدیم تهران و منم مستقیم از فرودگاه امام رفتم به سمت مهراباد که با اولین پرواز صبح برگردم خونه…. سفر طولانی و پرخاطره ما تموم شد ولی امیدوارم روزی برسه که دوباره بتونم به این قاره زیبا سفر کنم… نکته پایانی: بنطرم این مدل سفر نیاز به آمادگی جسمانی بالا و ظرفیت ذهنی زیاد داره چون تعداد روزها و جابجایی ها و موارد غیرقابل پیش بینی زیادی امکان داره اتقاق بیافته که باید خودت رو برای هر اتفاقی آماده کنی….
ممنونم از وقتی که گذاشتین …
ارادتمند: ایرج