Lawrence of Arabia

فیلم Lawrence of Arabia 1962

لارنس عربستان (انگلیسی: Lawrence of Arabia) یک فیلم درام تاریخی حماسی محصول ۱۹۶۲ بریتانیا است که بر اساس زندگی تی. ای. لارنس و کتاب هفت ستون حکمت او در سال ۱۹۲۶ ساخته شده است. کارگردانی آن را دیوید لین و تهیه کنندگی سم اشپیگل، از طریق شرکت بریتانیایی Horizon Pictures و توزیع آن توسط کلمبیا پیکچرز انجام شد. در این فیلم پیتر اوتول در نقش لارنس و الک گینس در نقش شاهزاده فیصل بازی می کنند. در این فیلم جک هاوکینز، آنتونی کویین، عمر شریف، آنتونی کویل، کلود رینز و آرتور کندی نیز ایفای نقش کرده‌اند. فیلمنامه توسط رابرت بولت و مایکل ویلسون نوشته شده است.

 

این فیلم تجربیات لورنس در استان‌های حجاز و سوریه بزرگ عثمانی در طول جنگ جهانی اول، به ویژه حملات او به عقبه و دمشق و مشارکت او در شورای ملی عرب را به تصویر می‌کشد. مضامین آن شامل مبارزات عاطفی لارنس با خشونت نهفته در جنگ، هویت او و وفاداری تقسیم شده او بین زادگاهش بریتانیا با ارتش آن، و رفقای تازه یافته اش در قبایل صحرای عربی است.

 

این فیلم در سی و پنجمین دوره جوایز اسکار در سال 1963 نامزد 10 جایزه اسکار شد که برنده هفت جایزه از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. همچنین برنده جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم درام و جایزه بافتا برای بهترین فیلم و فیلم برجسته بریتانیا شد. موسیقی دراماتیک موریس ژار و فیلمبرداری Super Panavision 70 توسط فردی یانگ نیز مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.

 

لورنس عربستان به طور گسترده به عنوان یکی از بهترین فیلم های ساخته شده در تاریخ شناخته می شود. در سال 1991، توسط کتابخانه کنگره ایالات متحده “از لحاظ فرهنگی، تاریخی یا زیبایی” مهم تلقی شد و برای نگهداری در فهرست ملی فیلم انتخاب شد. در سال 1998، مؤسسه فیلم آمریکا آن را در فهرست 100 سال… 100 فیلم خود در رتبه پنجم برترین فیلم های آمریکایی قرار داد و در فهرست به روز شده سال 2007 در رتبه هفتم قرار گرفت. در سال 1999، موسسه فیلم بریتانیا این فیلم را به عنوان سومین فیلم برتر بریتانیا معرفی کرد. در سال 2004، در نظرسنجی ساندی تلگراف از فیلمسازان برجسته بریتانیا، به عنوان بهترین فیلم بریتانیایی انتخاب شد.

خلاصه فیلم Lawrence of Arabia 1962:

در سال 1935، T. E. Lawrence در یک تصادف موتور سیکلت جان خود را از دست داد. در مراسم یادبود خود در کلیسای جامع سنت پل، یک خبرنگار تلاش می کند، با موفقیت اندکی، بینش هایی را در مورد این مرد شگفت انگیز و مرموز از کسانی که او را می شناختند به دست آورد.


در طول جنگ جهانی اول، لارنس یک ستوان نامناسب ارتش بریتانیا است که به دلیل گستاخی و تحصیلاتش مشهور است. به دلیل مخالفت های ژنرال موری، آقای دریدن از دفتر عرب او را می فرستد تا چشم انداز شاهزاده فیصل را در شورش علیه ترک ها ارزیابی کند. در سفر، راهنمای بادیه‌نشین او، طفاس، توسط شریف علی بن الخریش به دلیل نوشیدن بدون اجازه از چاهش کشته می‌شود. لارنس بعداً با سرهنگ برایتون ملاقات می کند که به او دستور می دهد ساکت بماند، ارزیابی خود را انجام دهد و برود. لارنس هنگام ملاقات با فیصل دستورات برایتون را نادیده می گیرد. صراحت او علاقه شاهزاده را برمی انگیزد.


برایتون به فیصل توصیه می کند که پس از یک شکست بزرگ عقب نشینی کند، اما لارنس یک حمله غافلگیرانه جسورانه به عقبه را در سر می پروراند، که تسخیر آن بندری را فراهم می کند که انگلیسی ها می توانند تدارکات بسیار مورد نیاز را از آنجا تخلیه کنند. این شهر به شدت در برابر یک حمله دریایی مستحکم است اما فقط در سمت خشکی به طور جزئی دفاع می شود. او فیصل را متقاعد می کند که پنجاه مرد به رهبری یک شریف علی بدبین ارائه دهد. داود و فرج یتیم های نوجوان خود را به عنوان خدمتکار به لارنس می چسبانند و لورنس نسبت به آنها محبت پدرانه پیدا می کند. آنها از صحرای نفود که حتی بادیه نشینان آن را صعب العبور می دانستند، می گذرند و روز و شب در آخرین مرحله سفر می کنند تا به آب برسند. یکی از مردان علی به نام قاسم به دلیل خستگی تسلیم می شود و در طول شب بی توجه از شتر خود می افتد. وقتی لارنس گم شدن او را می یابد، برمی گردد و گاسیم را نجات می دهد. علی یونیفورم لارنس را می سوزاند و لباس های عربی را به او می دهد تا بپوشد. مردها لورنس را به عنوان یکی از خودشان می پذیرند و پیوند نزدیکی بین لارنس و علی ایجاد می شود.


لارنس آئودا ابو تایی، رهبر قبیله قدرتمند محلی هویتات را متقاعد می کند تا علیه ترک ها روی بیاورد. نقشه لارنس زمانی که یکی از مردان علی یکی از آئودا را به دلیل خون‌گیری می‌کشد، تقریباً از مسیر خارج می‌شود. از آنجایی که انتقام گیری توسط هویتات اتحاد شکننده را از بین می برد، لارنس اعلام می کند که قاتل را خودش اعدام خواهد کرد. سپس لارنس حیرت زده می شود که متوجه می شود مقصر گاسیم است، مردی که او جان خود را برای نجاتش به خطر انداخته بود، اما به هر حال به او شلیک می کند.


صبح روز بعد، اعراب بر پادگان ترک تسلط یافتند. لارنس به همراه داود و فرج به قاهره می رود تا درایدن و فرمانده جدید ژنرال آلنبی را از پیروزی خود مطلع کند. هنگام عبور از صحرای سینا، داود با برخورد به شن‌های روان جان خود را از دست می‌دهد که باعث غم و اندوه لارنس و فراج شد. اگرچه گزارش او در مورد دستگیری عقبه در ابتدا کافر شد، لورنس به درجه سرگرد ارتقا یافت و به اعراب اسلحه و پول داده شد. او به شدت آشفته است و اعتراف می کند که از اعدام قاسم لذت برده است، اما آلنبی تردید خود را کنار می گذارد. لارنس از آلنبی می پرسد که آیا دلیلی برای سوء ظن اعراب مبنی بر اینکه انگلیسی ها طرح هایی در مورد عربستان دارند وجود دارد؟ وقتی فشار داده می شود، آلنبی بیان می کند که وجود ندارد.

اپیزود ۲۰: اسکاندیناوی کشور لائوس سفرنامه اروپا الماسهای آفریقایی

دیدگاهتان را بنویسید

با ثبت هر دیدگاه ۲۰ الماس بگیرید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد