فیلم The Beach 2000

فیلم The Beach 2000

امتیاز این مطلب : 5

در فیلم The Beach می‌توانید لئوناردو دی‌کاپریوی جوان را ببینید. آن هم در فیلمی به غیر از تایتانیک.

این فیلم بر اساس رمانی از الکس گارلند ساخته شده. داستانی درباره‌ی کوله‌گردهایی در تایلند که به دنبال بهشت می‌گردند و نهایتاً وقتی به بهشت می‌رسند، تنها کاری که بلدند خراب کردنش است.

این فیلم بازگوکننده‌ی احساسات ما قبل از رسیدن به مقصدی رویایی است. درباره‌ی امیدهایی که در مسیر به دل داریم و بهشت‌های تخیلی‌ای که در سرمان هستند. و البته تقابل امیدها و آرزوها با واقعیت زندگی.

جالب است بدانید که پایان‌بندی فیلم با کتاب متفاوت است و حتی شخصیت‌ها و مسیرداستانی هم بین فیلم و کتاب فرق دارند.

ساحل یک فیلم درام ماجراجویی محصول سال ۲۰۰۰ به کارگردانی دنی بویل، بر اساس فیلمنامه ای از جان هاج، بر اساس رمانی به همین نام اثر الکس گارلند در سال ۱۹۹۶ است. در این فیلم لئوناردو دی کاپریو، تیلدا سوینتون، ویرجینی لدوین، گیوم کانته و رابرت کارلایل به ایفای نقش پرداخته اند. این فیلم در جزیره تایلندی Ko Phi Phi Le فیلمبرداری شده است.

این فیلم یک موفقیت متوسط در گیشه بود اما نقدهای متفاوت تا منفی را از منتقدان دریافت کرد. دی کاپریو نامزد دریافت جایزه تمشک طلایی بدترین بازیگر مرد شد (شکست جان تراولتا در نقش ترل از Battlefield Earth و راس ریچاردز در اعداد خوش شانس).

خلاصه فیلم The Beach 2000:

ریچارد، یک جوان آمریکایی که به دنبال ماجراجویی در بانکوک است، در هتلی برای مسافران در جاده خائو سان اقامت می‌کند و در آنجا با یک زوج جوان فرانسوی به نام‌های فرانسوا و اتین آشنا می‌شود. او همچنین با دافی ملاقات می کند، که برای او از جزیره ای بکر و خالی از سکنه در خلیج تایلند با یک ساحل مخفی زیبا می گوید. دافی توضیح می دهد که او چندین سال قبل مخفیانه در آنجا ساکن شد، اما مشکلاتی پیش آمد و او رفت. دافی خودکشی می کند و نقشه ای را برای ریچارد به جزیره می گذارد. ریچارد فرانسوا و اتین را متقاعد می کند تا او را تا جزیره همراهی کنند و هر سه به کو سامویی سفر کنند. ریچارد با دو موج سوار آمریکایی که شایعات مربوط به جزیره را شنیده اند ملاقات می کند و او یک نسخه از نقشه را به آنها می دهد.

 

در مسیر جزیره، ریچارد شیفته فرانسوا می شود. پس از شنا کردن به جزیره از جزیره همسایه، آنها یک مزرعه شاهدانه را پیدا می کنند که توسط کشاورزان مسلح تایلندی محافظت می شود. آنها با اجتناب از شناسایی، مسیر خود را در سراسر جزیره طی می کنند و کیتی را ملاقات می کنند که آنها را به جامعه ای از مسافرانی که مخفیانه در جزیره زندگی می کنند می آورد. سال، رهبر انگلیسی جامعه، توضیح می‌دهد که کشاورزان به آنها اجازه می‌دهند تا زمانی که خودشان را حفظ کنند، بمانند و اجازه نمی‌دهند مسافران بیشتری به جزیره بیایند. ریچارد به دروغ می گوید که نقشه را به کسی نشان نداده اند. این سه نفر در جامعه ادغام می شوند.

 

یک شب فرانسوا ریچارد را به ساحل دعوت می کند و در آنجا به او می گوید که عاشق او شده است و آنها با هم رابطه برقرار می کنند. با وجود امید به مخفی نگه داشتن آن، جامعه متوجه می شود. اگرچه اتین عصبانی است، اما می‌گوید اگر فرانسوا با ریچارد خوشحال‌تر باشد، مانعی بر سر راه آنها نخواهد داشت.

 

سال ریچارد را انتخاب می کند تا او را در جریان عرضه به کو فا نگان همراهی کند. آنها با موج سواران آمریکایی روبرو می شوند که برای جستجوی جزیره آماده می شوند و نقشه ریچارد را ذکر می کنند. سال ناراحت است اما وقتی ریچارد می گوید که آنها نقشه ندارند، باور می کند. ریچارد برای اطمینان از اینکه سال نقشه را به بقیه جزیره نمی گوید، به دستور او با او رابطه جنسی برقرار می کند. در بازگشت به جزیره، ریچارد به فرانسواز دروغ می گوید که با سال رابطه جنسی داشته است.

 

سه نفر از ماهیگیران جامعه در حین ماهیگیری نیزه ای مورد حمله یک کوسه قرار می گیرند. یکی کشته می شود و دیگری به نام کریستو به شدت مجروح می شود. کریستو که اکنون از آب وحشت دارد، حاضر نیست برای مداوا به سرزمین اصلی برده شود و سال نیز اجازه نمی دهد پزشکان برای معالجه او به جزیره آورده شوند. با بدتر شدن وضعیت مرد، ساکنان جزیره به سادگی او را در جنگل رها می کنند تا بمیرد، اما اتین حاضر به رها کردن او نیست.

 

وقتی موج سواران به جزیره همسایه می آیند، سال به ریچارد دستور می دهد که آنها را بفرستد و نقشه آنها را نابود کند. او به همه می گوید که او و ریچارد رابطه جنسی داشته اند، که فرانسوا را عصبانی و دلشکسته می کند و باعث می شود که او به اتین بازگردد. ریچارد که از گروه جدا می شود، با تصور اینکه با دافی متوفی صحبت می کند، عقل خود را از دست می دهد.

 

موج سواران به جزیره می رسند اما توسط کشاورزان کشف و کشته می شوند. ریچارد که از مشاهده مرگ آنها شوکه شده بود، کریستو را خفه می کند تا او را از بدبختی نجات دهد و فرانسوا و اتین را جمع می کند تا جزیره را ترک کنند.

 

ریچارد به همراه فرانسوا و اتین توسط کشاورزان اسیر می شود. کشاورزان از جامعه به خاطر شکستن قراردادشان و اجازه ندادن به تازه واردان بیشتر خشمگین هستند. کشاورز سرب یک اسلحه پر از یک گلوله به سال می دهد و به او دستور می دهد که انتخاب کند: ریچارد را بکش و گروه اجازه خواهند داشت بمانند، در غیر این صورت همه باید فوراً آنجا را ترک کنند. سال ماشه را می کشد، اما محفظه خالی است. دیگر اعضای جامعه که از تمایل او به قتل شوکه شده اند، سال را رها می کنند، جزیره را ترک می کنند و راه خود را می روند.

 

در ایالات متحده، ریچارد ایمیلی در یک کافی نت از فرانسوا دریافت می کند که در آن یک عکس دسته جمعی نوستالژیک از جامعه ساحل در زمان های شادتر دریافت می کند.

اپیزود ۲۵: همسفر کشور بلغارستان سفرنامه ی مکزیک الماسهای آفریقایی

1 دیدگاه از کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

با ثبت هر دیدگاه ۲۰ الماس بگیرید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشتر بخوانید

ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد